نشانههاي انسان عاقل- (عقل كاربردي در زندگي)
امام علي (ع) ميفرمايد: «عقل بر دو گونه است: عقل طبيعي و عقل تجربي كه هر دو براي انسان سودآور است»[1] و امام صادق (ع) ميفرمايد: «تلاش بسيار در كسب علم و دانش و تجربهاندوزي درهاي تعقل را ميگشايد.»[2]
و اين همان است كه از آن به «عقل زندگي» تعبير ميكنيم، معناي عقل زندگي همان تعقُل و بهرهگيري صحيح از عقل است؛ زيرا بسياري از كارهاي نادرست و رفتارهاي نابهنجار، نتيجة بهكارنبردن درست عقل بوده، چنانكه بسياري از كارهاي سنجيده و حساب شده نتيجة بهرهگيري درست از عقل است؛ زیرا «خرد سامانبخشِ انسان است.»[3]
نبود رشد فكري و تجربه و پختگي در امور زندگي، نتيجة عدم عقل در زندگي است.
در مسائل زندگي، علاوه بر عقل طبيعي (كه هر انسان در حدي كه به او موهبت شده
با ولادت[4] خود آن را دارد و او را از ساير موجودات عالم متمايز ميسازد)، بايد داراي عقل زندگي نيز بود كه از راههاي گوناگون بهدست ميآيد، يعني علاوه بر بهكارگيري عقل طبيعي، براي بهرهگيري از تجربهها، مشورت و استفاده از رهنمودهاي انبيا و اوليای خدا (عليهمالسلام) و دستورات ارشادي اديان الهي، تلاش نمایيم؛ چرا كه علم زندگي، علم برخوردهاي اجتماعي در انجام وظایف به عنوان شخصيت حقوقي يا در مناسبات اجتماعي بهعنوان شخصيت حقيقي و فردي، شناخت انسان و افراد انساني و روابط بين آنها، نحوة برخورد و شيوة انجام امور، همه از عقل زندگي سرچشمه ميگيرد.
یکی از مصاديق بهرهگيري از عقل زندگي براي تعامل بهتر در مناسبات فردي و اجتماعي که به پيشرفت وموفقيت در امور زندگي شخصي و اجتماعي افراد كمك مينمايد ،حلم و صبر و کنترل خشم است.
انسان عاقل، حليم و صبور است، موضع نزول حلم بارگاه علم است و اگر علم به زيور حلم آراسته نباشد بيارزش است، حضرت علي (ع) فرمود: «حلم در برابر جهل و دهانبند نادان است» و فرمود: «حقيقت حلم آن است كه در گذري از كسي كه به تو بدي كرده و مخالفت با تو ورزيده، درصورتيكه توانایی داري از او انتقام گيري.»[5]
سعة صدر و تحملكردن ديگران از سيره و روش انبيا (عليهمالسلام) و مؤمنان خردمند بوده است. هر انساني اگر با ظرفيّت باشد و بتواند رفتار ديگران را تحمل كند، بسياري از مشكلات و درگيريها خاتمه مييابد و صفا و صميميت حكمفرما ميشود. و درصورت عدم تحمل، نظرتنگي و كمظرفيتي، عامل مشكلات و اختلافات خواهد بود. «شخص بردبار كسي است كه ضمير خود را از تمام كينهها و عداوتها پاك و تزكيه نمايد»[6] تحمل يك حرف، عقيده، تحمل رفتار ناشايست ديگران و تحمل هر مزاحم ميتواند زندگي را شيرين و آرامبخش كند، اگر روح گذشت و بزرگواري را در خود زنده كنيم و با ظرفيت و نظرِ بلند، ديگران را تحمل كنيم، اولين نتيجهاش آرامش روحي رواني و تعادل رفتار خود انسان است، مردان بزرگ، موفقيت را در شرح صدر و تحمل ديگران دانستهاند … ؛ پس هر كه در كار خود نرمي كند، هر چه از مردم خواهد بدان رسد؛[7] در مقابل بيصبري و كمطاقتي در برابر مشكلات، آدمي را ميشكند و از پا در ميآورد و موجب نااميدي و دلسردي در زندگي ميگردد كه نشان از سستي ايمان است[8] و «تنها راه مبارزه با سختيهاي كار و زندگي و فراز و نشيبها و حوادث روزگار، صبر است.»[9]
همچنين امير مؤمنان فرمود: «صبر بر دو نوع است: صبر در بلاها كه زيبا و نيكوست؛
ولي نيكوتر از آن، صبر براي انجامندادن گناه است كه انسان طاقت بياورد و در برابر حرامهاي الهي استقامت كند»؛[10] بنابراين رسيدن به مقامات و درجات عالي اخلاقي و تعالي رفتار نياز به مقاومت و صبر دارد، آن حضرت فرمود: «بالصّبر تُدرَكُ مَعالي الامور»[11] با صبر به درجات عالي در امور خود، خواهي رسيد.
يكي از درجات حلم و صبر، خويشتنداري و عذرپذيري از ديگران است؛ زیرا عذرخواهي و عذرپذيري دليل بر خرد است[12] و موجب سلامت جامعه و روابط اجتماعي ميباشد و فرمودهاند: خردمند كسي است كه در شادماني و نگراني خويشتندار باشد؛[13] زیرا آدمي همواره نوعي تضاد و جدال بين فطرت عقلاني و شهوت در درون خود احساس ميكند، وقتي قواي ديگر بر عقل غلبه ميكند، انسان ناخودآگاه دست به رفتار ناهنجار ميزند و سپس پشيمان ميشود، در حالي كه اگر عقل غالب شود و رفتار منطقي و شايسته انجام دهد، از درون شادمان ميگردد.
بنابراين، خويشتنداري از صفات بارز انسان خردمند است؛ از اينرو حضرت علي (ع) فرموده است: «خردمند كسي است كه بر نفس خويش مالك و حاكم باشد» و بردباري عبارت است از فروبردن خشم و خويشتنداري[14]، «حلم و بردباري زينت آدمي است»؛ زيرا هنگام خشم و غضب خطاهاي بسياري از انسان سر ميزند كه او را نزد ديگران حقير و سبك ميكند- حضرت علی (ع) میفرماید: «خشم، یک سبكسري و بيعقلي است كه از ناحية شيطان عارض ميشود.»[15]
خشم و شهوت مرد را احول كند | استقامت ازكفش بيرون كند |
و اساساً عصبانيت، خشم، نفرت و خصومت احساس مخرب و فلجكنندهاي است كه هنگام برآوردنشدن توقعات شخصي پيدا ميشود، اين واكنش تنها يك آزردگي و رنجش ساده نيست؛ بلكه فلج روحي بهترين تعريف براي آن است و حاصل يك آرزوست كه فرد ميخواهد دنيا و رفتار مردم چيزي متفاوت با آنچه كه هستند باشد. عصبانيت يك انتخاب و عادت واكنشي است در برابر يأس و ناكامي؛ در اين حال، رفتارهایي از انسان سر ميزند كه در حقیقت دوست ندارد. هرگاه اختيار اعمال خود را نداشته باشيد گرفتار جنون هستيد؛ بنابراين هنگامي كه عصباني هستيد و اختيار خود را در دست نداريد، به طور موقت
ديوانه شدهايد، اين بيماري روحي تمام جان و هستيتان را مسموم و زهرآگين ميسازد و به تخريب كامل نفسانيات و خلق و خوي شخصي ميانجامد و اين سمّ روحي نابودكنندة شادابي و سرزندگي، شور و شوق حيات و مهمتر از همه انرژي و توجه انسان را میگیرد و بهدنبال آن ضعف و ناتواني جسمي، انقباضهاي شديد، زخم معده، تپش قلب، بيخوابي خستگي و بيماريهاي قلبي بهوجود ميآید.[16]
عصبانيت همانند تمامي احساسات از فكركردن پديد ميآيد و چيزي نيست كه
به خودي خود پيش بيايد «وقتي با شرايطي روبهرو ميشويد كه دلخواه شما نيست.
در حقيقت هنگامي كه خشمناك ميشويد از چهار مرحلة روحي گذر ميكنيد، ابتدا
به فكر حرف مردم ميافتيد، آنگاه تصميم به عمل ميگيريد و بر حسب گفتار و كردار طرف مقابل به جوابگویي ميپردازيد. به اين ترتيب فكر، هيجان، عمل و عكسالعمل، همگي در ذهنتان ميگذرد، هنگامي كه به رشد و پختگي عاطفي رسيديد؛
هرگز در مقابل انتقاد و خردهگيري، حقد، حسد و كينة ديگران از كوره بهدر نميرويد و واكنش منفي نشان نخواهيد داد و به هيچكس اجازه نميدهيد تا شما را از مسير احساس عميق آرامش، خونسردي و سلامت عقل به بيراهه بكشاند «اولين و مهمترين كاري كه در لحظة خشم و عصبانيت ميكنيد اين است كه از افكار خود آگاهي پيدا كنيد. به ياد آوريد كه چون هميشه در گذشته عصباني شدهايد مجبور نيستيد در آن لحظه نيز به آن چیزها
فکر کنید و خشم خود را بهمدت پانزده ثانيه به عقب بيندازيد و هر دفعه طول فاصلهها
را بيشتر كنيد تا با تمرين خودداريكردن، عصبانيت را از ميان برداريد.»
در روشهاي كاهش خشم، تجربهكردن صميميت يك نياز مهم و اوليه است كه
در صورت برآوردهشدن آن، انديشههاي مخدوش را ميكاهد و موجب كاهش خشم شما ميشود و كمك ميكند تا زندگي شادتر و رضايتبخشتري داشته باشيد.
صميميتِ احساسي و عاطفي مبتني بر اين باور است كه با شخص پيوند و ارتباط قدرتمندانه داشته باشيد و بتوانيد در كنار او احساس امنيت خاطر كنيد و بتوانيد احساسات، اميدها، آرزوها و رؤياهايتان را به راحتي با او در ميان بگذاريد، اعتماد كنيد كه وقتي مكنونات قلبي خود را با او در ميان ميگذاريد، خطري شما را تهديد نميكند.
همچنان كه شدت رضايت از چيزي يا شدت خوف از كسي يا چيزي ممكن است نفس را وادار به اعمال غيرطبيعي كند كه هرگز عقل، آنها را تأييد نميكند؛ بنابراين حلم و خويشتنداري و تسلط بر نفس در امور از كمال خردمندي و دليل بر رشد و بلوغ عقل است، البته خشم مقدس بهجاي خود بايد باشد؛ مانند خشم در مقابل هتك حدود الهي يا در برابر ظلمي كه به آدمي ميشود؛ ولي بايد اين خشم نيز مهار شود و در جاي درست بهكار رود؛ ولي اگر خشم در مهار عقل نباشد همه چيز را ويران ميكند؛ زیرا اگر كسي نتواند خشم خود را مهار كند، عقل نيز در اختيارش نخواهد بود[17] و موجب برخوردهاي جنونآميز و عكسالعملهاي تند و غيرمنطقي در امور روزانه ميشود و فكر و زندگي انسان را مختل مينمايد. در تعامل و زندگي اجتماعي بهطور طبيعي حوادثي رخ ميدهد كه ممكن است انسان را خشمگين نمايد و در صورتيكه خشم كنترل نشود، آثار نامطلوبي بر جا ميگذارد و فرد مرتكب اعمالي میگردد كه موجب پشيماني و غيرقابل جبران است، در قرآن نيز توصيه شده است كه خشم خود را هنگام بروز ناملايمات كنترل كنيد
و مهار خشم را يكي از صفات مؤمنان و پرهيزكاران ميشمارد.[18] در كلمات معصومين (ع)
نيز مهارنکردن غضب نكوهش شده است و خشم بهعنوان بدترين دشمن انسان،
آتش سوزان و خطرناكترين لشكر شيطان، كليد تمام بديها و امري كه آغازش جنون و پايانش پشيماني است، معرفي شده است.[19]
امام صادق (ع) نيز فرمودهاند: «الغضبُ مفتاحٌ كلٌ شر» خشم و غضب كليد تمام بديها و شرارتهاست[20] و حضرت علي (ع) فرمود: «از خشم بپرهيز كه آغازش ديوانگي و آخرش پشيماني است»؛[21] چون خشم و غضب باعث فساد و تباهي عقل است[22] و حتی خرد انسانهاي حكيم و فرزانه را نيز تباه ميسازد؛[23] زیرا خشم شديد گفتار را تغيير ميدهد و اساس استدلال را به هم ميريزد و فهم آدمي را از بين ميبرد.[24]
نهتنها سلامتي روحي و رواني انسان را مختل ميكند؛ بلكه سلامت جسماني را نيز تحتتأثير قرار ميدهد،
امام جواد(ع) ميفرمايد: «بردباري لباس عافيت و سلامتي است»[25]
و هيچ نيرويي بالاتر از فروبردن خشم و غضب نيست؛[26] پس نيرومند كسي است كه با حلم خود بر خشم و غضب پيروز شود[27] و متواضعترين مردم كسي است كه حلم و بردباري او بيشتر باشد.[28]
از ديگر آثار و پيامدهاي خشم آن است كه قدرت تفكر ضعيف ميشود و گاه شخص رفتار نابهنجار از خود بروز ميدهد؛ زيرا هنگام خشم، خون به سمت دستها جريان مييابد، ضربان قلب شديد ميشود و با افزايش ترشح هورمونهایي چون آدرنالين، موجي از انرژي توليد ميكند كه زمينة دستزدن به اعمال شديد را فراهم ميآورد
و شدت غضب منطق انسان را دگرگون ميسازد[29] و ريشة دليل را قطع ميكند و فهم
و شعور را مختل ميسازد.
در آن صورت، ديگر عيوب مخفي انسان نيز آشكار ميگردد و آبروها بر باد ميرود.[30] انفجار خشم، اشخاص را از يكديگر دور ميكند و سبب ميشود كه ديوارهاي ميان آنها ايجاد شود. خشم ميتواند به رنجش منتهي شود و خشم سركوبشده ميتواند توليد اضطراب و افسردگي كند، همة اين واكنشها روابط را مسموم ميكند و مانع از آن ميشود كه از زندگي لذت ببريم.
پس بايد درصدد ازبين بردن زمينههاي بروز خشم برآمد، حضرت علی (ع) میفرماید: يكي از علتها، قضاوت عجولانه[31] است كه انسان بدون بررسي در امور داوري نمايد.
علت ديگر، كمظرفيتي است كه موجب ميشود با كمترين نارسایي از ناملايمات غضبناك شود؛ ولي افراد داراي سعة صدر و انعطافپذير، حوادث تلخ را با جان و دل تحمل ميكنند، اگر میخواهید بدانید چقدر بزرگ هستید و تا چه اندازه پیشرفت کردهاید، نگاه کنید چه حوادثی شما را ازار میدهد؟ چه شرایطی آرامش شما را تهدید میکند؟ و چه اتفاقاتی شما را عصبانی، ناراحت و خشمگین میسازد؟ و بدانید سختیها و مشکلات زندگی برای رشد و کمال ما و ساختن زندگی ایدهآل است، اگر باور کنیم از مسائل و موقعیتهای زندگی بزرگتر هستیم و بپذیریم زندگی یک مسابقة دو با مانع است و موانع و مشکلات جزء تفکیک ناپذیر زندگی است، صبور
و بردبار خواهیم شد؛ البته من جایی را میشناسم که در آنجا هیچکس، هیچ مشکلی ندارد!! توصیه میکنم شما هم گاهی به آنجا سر بزنید، «قبرستان»!![32]اگر میخواهیدکوچکترین مشکلی نداشته باشید، میتوانید همانجا بمانید.
از ديگر زمينههاي خشم، تكبر است كه موجب ميشود افراد متكبر درصورت برآوردهنشدن انتظارات به سرعت خشمگين شوند؛[33] همچنين كينهتوزي سبب خشم است.[34]
و همينطور افرادي كه تمام هدف و تلاش آنها دنياست، وقتي در راه رسيدن به منافع دنيوي با مشكلات روبهرو شوند، دچار خشم ميشوند.
اصليترين راههاي مقابله با خشم، يكي مقابله با افكاري است كه امواج خشم را تحريك و تقويت ميكند و دیگری آرامشدن جسماني از قبيل دورشدن از محيط و افرادي كه موجب مشاجره و خشم شدهاند يا از طريق پرتكردن حواس، چرخة فزايندة افكار خصومتآميز را متوقف میسازد و حالت روحي را به سرعت تغيير ميدهد، یکی از موارد تغيير حالت، وضوگرفتن است.[35] در حالات پيامبر گرامي اسلام (ص) آمده است هنگامي كه ايشان خشمگين ميشدند، وضو میگرفتند و بهسرعت تغيير حالت ميدادند.
در روايات متعدد ديگري تأكيد شده است به هنگام خشم، تصميم مگير و قضاوت مكن و دست به كاري مزن و براي فرونشاندن خشم و غضب، حالت خود را عوض كن، اگر نشستهاي برخيز و اگر ايستادهاي، چند قدم راه برو تا تسكين پيدا كني.
مصداق؛ در موقعيتهاي اجتماعي در حين کار وفعالیت ، اولين نتيجة بردباري و حلم در برابر مشكلات و مسائل، پشتيباني مردم از شما در برابر آدم نادان است.[36]
برگرفته از؛ کتاب اصول ومبانی تعالی رفتار تالیف دکتر سیدرضا طباطبائی
[1]– «بحارالانوار، ج 116:17»
[2]– همان، ج 2: 652
[3]– امام علی (ع): «عقل المَرءِ نِظامُهُ» «غررالحکم»
[4]– اصول كافي ج 2، باب عقل و جهل
[5]– صفات متقين: 116
[6]– امام علي (ع)؛ «غررالحكم: 37»
[7]– «مَن كانَ رفيقاً في اَمره نالَ ما يُريدُ مِنالنّاسْ» «اصول كافي، ج2، باب الرفق»
[8]– امام علي (ع)؛ «بحارالانوار، ج 2 :114»
[9]– بحارالانوار، ج 1: 283و 606
[10]– غررالحکم: 283
[11]– غررالحکم
[12]– «المَعذِرَهُ بُرهانُ العَقلْ» «غررالحکم: 447- 52- 695»
[13]– همان: 54
[14]– امام حسن مجتبي (ع): «الحلمُ كظمُالغيظْ و مِلكُ النفسْ» «بحارالانوار، ج78: 114»
[15]– حضرت امیر (ع)؛ «نهجالبلاغه، نامه 76»
[16]– براي مطالعة بيشتر به كتاب «چگونه شخصيت سالمتر بيابيم، وداع با عصبانیت» اثر وين داير: 329 رجوع كنيد.
[17]– امام جعفر صادق (ع): «من لَم يملكَ غَضَبهُ لم يملك عَقلَه» «اصول كافي، ج3: 415»
[18]– سورة شوري: 37، سورة آلعمران: 134
[19]– غررالحكم، ج2: 454 – 47 – 286، تُحفالعقول: 363، اصول كافي، ج2: 303
[20]– ميزانالحكمه: 231، تُحفالعقول: 519
[21]– غررالحكم، ج2: 244
[22]– امام علی (ع)؛ «غررالحكم: 49»
[23]– امام جعفر صادق (ع)؛ «اصول كافي، ج3 : 415»
[24]– امام علي (ع)؛ «سفينهالبحار، ج2 : 320»
[25]– بحارالانوار، ج 78: 358
[26]– امام محمد باقر (ع): «لاقوة كَرَدَّ الغضب» «بحارالانوار، ج78: 165»
[27]– امام علي (ع)؛ «غررالحكم: 285»
[28]– امام هادی (ع)؛ «اشدٌ الناس تواضعاً اعظمهم حلماً» «كشف الغمه: 176»
[29]– امام علي (ع) میفرماید: «شِدّةُ الغضب تُغَيِّرُ الْمَنْطِق وَ تَقطَعُ مادِه الحُجَّه و تُفّرقُ الفَهمْ» «بحارالانوار، ج68، 42»
[30]– امام علي (ع)؛ «بحارالانوار، ج13: 468- مستدركالوسايل، ج12:13»
[31]– امام علي (ع): «من طبائِعِ الجُهّال التَسَرَّعُ الي الغضب في كُلّ حال» «غررالحكم: 302»
4- برای مطالعة بیشتر به فصل چهارم صفحة 221 مراجعه کنید.
[33]– فيض كاشاني، محسن، محجهُ البَيضاء- ج 5: 304
[34]– امام علي (ع) میفرماید: «الحِقدُ مثارُ الغضب» «شرح غررالحکم، ج1: 142»
[35]– حضرت رسول اكرم (ص)؛ «بحارالانوار، ج70 : 272»
[36]– حضرت علی (ع) میفرماید: «اَولُ عِرَضِ الحليم من حِلمِه أنَّ الناس انصارُهُ عليَ الجاهل» «وسائلالشیعه، ج 11: 212»